ای زن !
صالحه رشيدی صالحه رشيدی

برایت اشک می ریزم ، که در هایم تسکین شود ، قطره قطره آب می شوم که زندگئ من تو یکسان است ،  از  روز های تیره وتار تو بنویسم یا از خود ،  من  و تو سوار یک قایق شکسته ای هستیم کمتر امید رسیدن به ساحل داریم  ، معامله گران بازار جنایت باز پله های ترازو طلبان را به وزن گرفته اند  ، وپله را به نفع باداران    خود می چرخانند  و چه سان سرنوشت من وتو را در معامله قرار می دهند ، باز می خواهند که پرده، قیرگون وحشت را به سر ورویت بنام حجاب  افگنند ، نمی دانم چطور باز از زباله دان تاریخ سر بلند کرده  واز اعمال گذشته نادم نیستند . چه جفای نیست که در برابر جسم لطیف که سالها شعرا ،  نویسنده گان ودانشمندان از عاطفه زیبای ،  متانت  ، فداکاری وحماسه آفرین های شان داستانها وسروده های نوشته اند

باز می خواهند   از وجود  زنان و دختران  افغان بازار مکاره عرب را به خوشگذرانی وعیاشی گرم بسازنند در کدام نظام چنین جفا در برابر زن شده بود ؟

می ترسم باز شلاق  شانه های من ترا کبود وخونین نسازد  وبنام نداشتن محرم زندانئ خانه ها شوم   وچراغ را بعد از شام روش کرده نتوانیم وگزمه های شان در عقب در های کمین کرده ولت کوب نکند و از قطح دست وپای انسانها رقص وطرب خواهند کرد چمن حضوری واستدیوم ورزشی بار دوم محل قصاوت  شان خواهد بود.

ایا این درد من وتو را دولتمردان درک کرده که در پای مذاکره با نوکران کرشمه گر

پاکستان وامریکا می نشیند وموقف من وتو را منحیث شهروند فبول کرده اند  ؟ این که چه بلای به سر من وتو نازل میشود ناگزیر تحملش کرد  دولت مستقل با اراده خود افغانها نداریم .....


November 16th, 2008


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسايل اجتماعي